مقدمه
هنر آنان که برخی اصطلاحات ادبی و انواع شعر را خوب وزیبا
و تاثیر گذار عرضه می کنند کم از آفریدگان نوشته ها نیستند .
در عالم معلمی ، به ویژ ه معلمان ادبیات این حساسییت ،
ضرورت و مسئله ساز تر و مهمتر است اگردبیر عزیزبه
آهنگی خوش ،حسی قوی ،درکی روشن و شناختی
عمیق شعر و اصطلاحات را با شکل به دانش آموزان
عر ضه کند ،اتفاقی دیگر گونه در آموزش و قا لب های
شعری رخ خواهد داد و طنین و باز تابی دیگر در وجود
دانش آموز شنیده ودیده خواهد شد .در این نوشته سعی
شده است اصطلاحات ادبی و انواع شعر همراه با شکل به
دانش آموزان آموزش داده شده تا یاد گیری و درک آن
تاثیر گذار باشد نوشته های زیر تعریف مختصری از انواع
شعر ارائه می دهد و سپس اشعار کتاب فارسی دوره ی
راهنمایی را بر اساس نوع شعر معرفی می کند .
آشنایی با برخی از اصطلاحات ادبی ، شناخت انواع
شعرفارسی ، آموزش و نمایش قالب های شعری
همراه با شکل در دوره ی راهنمایی
انواع شعر در زبان فارسی :
الف :از جهت موضوع:
ب:از جهت قالب:
الف-از جهت موضوع: پند ،اندرز، ،بیان نکات اخلاقی ،
بیان عواطف ،احساسات ،گفت وگو از ایا م جوانی ،
ستایش ،نکوهش ،وصف طبیعت یا مسائل اخلاقی ،
توصیفی ،رزمی و...............
ب- از جهت قالب : مثنوی ،قطعه ،رباعی ،دو بیتی ،
غزل ،قصیده ،مسمط ،تر جیع بند ،ترکیب بند ،
مستزاد ،شعر نو ...............
قالب : هر یک از انواع شعر را یک قالب می گویند .
در قالب های شعری باید به سه نکته توجه کرد :
1-طرز قرار گرفتن قافیه ها 2-تعداد ابیات 3-موضوع
منظوم ( نظم ): هر سخنی که به صورت شعر با وزن و
آهنگ سروده شده باشد .
قافیه :کلماتی که آهنگ وحروف آخرشا ن
یکی است در شعرقافیه می گویند .قافیه معمولاًدر
پایان مصراع ها (مصرع ) ها قرار می گیرند.
مثال :
علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشته با این دل شب
قافیه قافیه
مصراع (مصرع ) :کوتاهترین پاره سخن موزون است .
مثال :
ای نام تو بهترین سر آغاز
بیت : دو مصراع با هم یک بیت تشکیل می دهند .
مثال :
ای نام تو بهترین سر آغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
ردیف :کلمه یا کلماتی را که بعد از قافیه عیناً
تکرار می شوند ردیف می گویند .
مثال :
ای عقل مرا کفایت از تو جستن ز من وهدایت از تو
از ظلمت خود ر ها یی ام ده با نور خود آشنایی ام ده
ب-از جهت قالب :
1-مثنوی :
مثنوی :شعری است که هر بیت قافیه ای جدا گا نه
دارد .چنین شعری را«مثنوی »یا «دو گانی »
می نامند .علت این نامگذاری آن است که در
هر بیت دو مصرا ع هم قافیه هستند .
مثنوی به سبب امکان نو کردن قافیه در
هر بیت برای سرودن منظو مه های بلند
مناسب است .اگر بخواهیم شکل قرار
گرفتن قافیه را در مثنوی نشان دهیم .
همراه با مثال شعری چنین می شود.
شکل مثنوی :
......................** . .......................**
...................... + + ............................... ++
.............................000 ..... . ......................000
............................# # .............................# #
اول و دوم
شیر خدا
علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است دل شب محرم سرٌ الله است
فجر تا سینه ی آفاق شکا فت چشم بیدار علی خفته نیافت
ناشناسی که به تاریکی شب می برد شام یتیمان عرب
عشق بازی که هم آغوش خطر خفت در خو ابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تا ثیر حلقه ی در شد از او دامن گیر
دست در دامن مو لا زد در که علی بگذر و از ما مگذر
شال می بست و ندایی مبهم که کمر بند شهادت محکم
شبروان مست ولا ی تو علی جان عالم به فدای تو علی
سوم : عمر عزیز
گر نبود خنگ مطلاّ لگام زد بتوان بر قدم خویش گام
ور نبود مشربه از زرّ ناب با دو کف دست توان خورد آب
ور نبود جامه ی اطلس تو را دلق کهن ساتر تن بس تو را
جمله که بینی همه دارد عوض وز عوضش گشته میّسر غرض
آن چه ندارد عوض اای هوشیار عمر عزیز است غنیمت شمار
2-قطعه :
شعری است که غا لباً مصراع های دوم همه ی بیت های
آن هم قافیه هستند . از قالب قطعه غالبا برای پند و
اندرز و بیان نکات اخلاقی استفاده می کنند .اگر
بخواهیم شکل قافیه را در قطعه نشان دهیم درشعر
چنین می شود .
اول
چه خوش گفت زالی به فرزند خویش چود یدش پلنگ افکن وپیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا که تو شیر مردی و من پیر زن
صفت آزادگان
دانی که را سزد صفت پاکی آن کاو وجود پا ک نیا لا ید
تا خلق از ورسند به آسایش هرگز به عمر خویش نیاساید
تا دیگران گرسنه ومسکین اند بر مال وجاه خویش نیفزاید
مردم بدین صفات اگر یابی گر نام او فرشته نهی شاید
شکل :
................................ .............................*
.................................. .............................*
.................................. ..............................*
................................. .............................*
3-غزل :
شعری است که قافیه ی آن در دو مصراع بیت اول ومصراع های
دوم تمام بیت هارعایت شده باشد . موضوع غزل معمولاًً، بیان
عواطف و احساسات یا گفت وگو از ایام جوانی است .
مثال :
دوم: برگ درختان سبز
باد بهاری وزید از طرف مرغزار باز به گردون رسید ناله ی مر غ زار
شاخ که با میوه هاست سنگ به پا می خورد بید مگر فارغ است از ستم نابه کار
شیوه ی نرگس ببین نزد بنفشه نشین سوسن رعنا گزین زرد شقایق بیار
خیز وغنیمت شمار جنبش باد ربیع ناله ی موزون مرغ بوی خوش لاله زار
هر گل و برگی که هست یاد خدا می کند بلبل و قمری چه خواند ؟ یاد خداوندگار
برگ درختان سبز پیش خداوند هوش هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
شکل غزل :
..........................................* .................................*
........................................... ..................................*
.......................................... .................................*
......................................... ................................*
....................................... ..................................*
سوم :
تا سرا پر ده ی گل
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سرا پردهی گل نعره زنان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت که به باغ آمد از این راه واز آن خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
4- قصیده
قصیده : شعری است که مصراع اول بیت اول با تمام مصراع های
دوم هم قافیه است . قصیده از جهت قرار گرفتن قافیه ها شبیه به
غزل است .تعداد ابیات قصیده معمولا بین دوازده تا هفتاد ،
هشتاد بیت است . وموضوع آن غالبا ستایش نکوهش ،
وصف طبیعت یا مسائل اخلاقی است .
مثال :
سوم : در ستایش خدا
فضل خدای را که تواند شمار کرد یا کیست آن که شکر یکی از هزار کرد
بحر آفرید و بر و درختان آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد
تو حید گوی او نه بنی آدم اند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
بخشندگی و سابقه ی لطف و رحمتش ما را به حسن عاقبت امید وار کرد
پرهیزگار باش که دادار آسمان فردوس جای مردم پرهیزگار کرد
هر کا و عمل نکرد و عنایت امید داشت دانه نکشت ابله و دخل انتظار کرد
نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آْن گرفت که جان برادر که کار کرد
بعد از خدای هر چه پرستند هیچ نیست بی دولت ْآن که برهمه هیچ اختیارکرد
شکل قصیده: در ستایش خدا
.....................................* .......................................*
...................................... ........................................*
....................................... .......................................*
..................................... .......................................*
.................................... .............................................*
................................... ...............................................*
........................................ ...............................................*
دوم
دماوند
ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند
از سیم به سر یکی کله خود زآهن به میان یکی کمربند
تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر چهر دلبند
چون گشت زمین زدور گردون سرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت زخشم بر فلک مشت آن مشت تویی تو ای دماوند!
تو مشت درشت روزگاری از گردش قرن ها پس افکند
نی نی تو نه مشت روزگاری ای کوه نی ام زگفته خرسند
تو قلب فسرده ی زمینی از درد ورم نموده یک چند
تا درد و ورم فرو نشیند کافور بر آن ضماد کردند
5- رباعی :
رباعی یعنی چهار گانه ،چون این نوع شعر چهار مصراع دارد
باید بدانیم که در بیشتر رباعی ها تنها سه مصراع با یگدیگر
هم قافیه هستند (مصراع های اول ،دوم ،چهارم )
مثال:
هنگام سپیده دم خروس سحر ی دانی گه چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آ یینه ی صبح کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
شکل رباعی : اول
.........................* ...............................*
......................... ...................................*
6- چهار پاره یا دوبیتی نو :
نوعی تفنن شعر دو بیتی است . در چهار پاره بحر قافیه
متفاوت است. شامل چند بند که وزن متفاوت دارد .
چهار پاره در وزن آ زاد است .
شعر نو یا شعر نیمایی :
اشعاری که وزن و گاه قافیه هم دارد و در آن ها طول
مصرع ها با هم مساوی نیست به آن ها « شعر نوع
یا شعر نیمایی »گفته می شود.
دوم راز زندگی
غنچه با دل گرفته گفت :
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است »
گل به خنده گفت :
« زندگی شگفتن است
با زبان سبز ، راز گفتن است »
گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر می کنی ؟
راستی کدام یک درست گفته اند ؟
من فکر می کنم
گل به راز زندگی اشاره کرده است
هرچه باشد او گل است
گل ، یکی دو پیرهن
بیشتر زغنچه پاره کرده است
سوم روشنی ، من ، گل ، آب
ابری نیست
بادی نیست
می نشینم لب حوض ،
گردش ماهی ها ، روشنی ، من ، گل ، آب ،
پاکی خوشه زیست
مادرم ریحان می چیند
نان و ریحان و پنیر ، آسمانی بی ابر ، اطلسی ها یی تر
رستگاری نزدیک : لای گل های حیاط
نور در کاسه ی مس ، چه نوازش ها می ریزد !
نردبان از سر دیوار بلند ، صبح را به زمین می آرد
پشت لبخندی پنهان هر چیز
می روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت ، من پر از فانوسم
منابع ماخذ
فارسی ، سال اول ،دوره ی راهنمایی تحصییلی ، چاپ 1387
فارسی ،سال دوم ،دوره ی راهنمایی تحصیلی ، چاپ 1378
فارسی ،سال سوم ،دوره ی راهنمایی تحصیلی ، چاپ 1378